خدایا خوب میدانی که من درگیر این دردم
نمی خواهم برنجانم تو را من این چنین یک دم
ولی با این همه دردم تو را دارم طلب هر دم
کرا جویم در این دنیا که باشد مرهمم یک دم
تو را خوانم تو را خواهم تو را جویم
تو این را خوب میدانی چرا من خسته ام هر دم
خدایا من نمیدانم چه ها کردم
که اکنون باشد این دردم
برای رفع این مشکل تودیدی من چه ها کردم
ولی درمان نشد دردم
خدایا خوب می دانی من اینها را چرا کردم
تو را با خود شریک درد خود کردم
ندیدم من شراکت از تو در دردم
نمی خواهم کنی چاره تو این دردم
نمی دانم به دنباله چه می گردم
دگر از تو نمی خواهم کمک هردم
تو هم با من نکردی خوب تا یک دم
تو را خواندم به تنهایی تو را هر دم
تو نشنیدی صدای بنده ات یک دم
نمی خواهم خدایی این چنین یک دم
فقط این را نوشتم تا بدانی دوستت میداشتم هر دم
تو این را حس نکردی با تو ام یک دم
ومن از بی کسی مردم...